تفریح جزء آن دست مفهومهایی است که میتواند مفهوم آن از نظر افراد مختلف متفاوت بیان شود و تعریف ثابتی برای آن وجود ندارد به همین دلیل تعریفهای مختلفی هم از آن ارائه شده است. تعریفی که در اینجا برای مفهوم تفریح ارائه میشود از آقای محمدتقی فلسفی است که در توضیح این مفهوم بیان میکند:
تفریح به معنای لاابالیگری و بیبند و باری نیست، تفریح به معنی بیکارگی و اتلاف وقت نیست، تفریح به معنای آلوده شدن به پلیدیهای گناه و سیئات اخلاقی نیست و به معنی ایجاد بدبختی و سیهروزی نمیباشد، بلکه تفریح از فعالیتهای مطبوع و لذتبخش است که در خارج از برنامه کار روزانه و در ساعات فراغت انجام میشود و باعث انبساط روح و مسرت خاطر میگردد و روی جسم و جان اثر مثبت و مفید میگذارد.
اسلاوسن از محققین بزرگ تفریح و اوقات فراغت در ارائه مفهوم تفریح بیان میکند:
تفریح شامل فعالیتهایی است که معمولا به طور اختیاری و داوطلبانه به خاطر لذت و رضایتی که به دنبال دارد، توسط شرکتکنندگان انتخاب میگردد. این فعالیت مخصوص اوقات آزاد است و هیچ رابطهای با کار اصلی شخص ندارد. معمولا لذتبخش است و وقتی به عنوان قسمتی از خدمات اجتماعی انجام میگیرد دارای هدفهای مثبت و ثمربخش برای افراد شرکتکننده، گروهها و به طور کلی برای جامعه است.
در مغز انسان بخشی به نام مرکز بازی (play center)وجود دارد که به بخش پرستش بسیار نزدیک است. با توجه به این نکته برخی محققان معتقدند که ارتباطی بین پرستش و بازی وجود دارد. نمونه این مسئله را در بازیهای قبیلهای گذشته مخصوصا وجود دارد مثلا بازی تولی در بین قبایل چاکتاو در آمریکاست که نوعی پرستش بوده است. تولی نوعی بازی سرعتی و خطرناک بود که بعدها به چوگان تبدیل شد. یک بازی سنتی بومی آمریکایی است که حداقل 400 سال بازی شده است. برخی اوقات برای حل اختلافات میان گروه های بومیان آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است. این بازی اغلب شامل صدها نفر در هر تیم بود، در زمینهایی که چندین مایل طول داشتند و از طلوع خورشید تا غروب خورشید ادامه داشت. دو قانون هم بیشتر ندارد 1-شما نمیتوانید با توپ دست خود را لمس کنید، 2-فقط میتوانید با فردی که دارای توپ است برخورد داشته باشید.
این نوع آئینهای پرستش بازی گونه در بسیاری از جوامع قبیلهای و اربابی تا زمانی که نخستین جوامع طبقاتی تکوین یافتند رواج داشته است. در مورد ارتباط بین پرستش و بازی نمیتوان هنوز نظر قطعی داد و به نظر میآید تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
در دوران ارشد که بودم درسی به صورت اختیاری برای دانشجویان گذاشته بودند. عنوانش این بود نظریههای اوقات فراغت. برایم عنوانش عجیب و جالب بود. کمی دو دوتا چهارتا کردم و تصمیم گرفتم بردارم تا کمی کنجکاویم را قلقلک داده باشم. کلاسهایش را شرکت کردم. چیزی که از کلاس یادم هست این بود که استاد دائم میگفت درسهای بهتری میشد برایتان ارائه کرد و .
بی توجه به حرفهای استاد کتاب معرفی شده را خواندم، برایم جذاب بود و مشتاق شدم کتابهای بیشتری بخوانم. پس به انقلاب رفتم تا کتابهای این حیطه را بررسی کنم. کتابهای کمی وجود داشت اما یکی دو کتاب خریدم و خواندم. گذشت و گذشت تا اینکه ترم تمام شده بود و برای امتحان آماده میشدیم که خبردار شدیم استاد به علت مسئله مهمی مجبور به سفر به خارج شده است و سوالات را فرد دیگری طراحی میکند.
روز امتحان فرا رسید و ما هم سر جلسه منتظر رسیدن برگههای امتحانی بودیم. وقتی برگه را رویت کردیم همه برگشتیم و هم را نگاه کردیم با یک سوال مشترک. مگر امتحان احکام است؟ داستان این بود کتاب معرفی شده فصلی داشت به نام اوقات فراغت در اسلام که حدود ده صفجه داشت اما 80 درصد سوالات از همین ده صفحه طراحی شده بود. ما هم به ناچار مجبور بودیم بفهمیم معنی آیه فلان چیست یا این آیه از کیست؟
اما در میان سوالات یک سوال تا الان در ذهنم باقی مانده است. سوال این بود این سخن از کیست؟
وقتتان را به چهار بخش تقسیم کنید:
بخش اول برای خدا و ارتباط و راز و نیاز با او اختصاص دهید؛
بخش دوم را به تناسب تواناییهایتان صرف کار و تلاش کنید؛
بخش سوم را به برقراری ارتباط با دیگران و انس با افراد بپردازید؛
در بخش چهارم به تفریحات سالم و غیرحرام بپردازید.
و فرمودهاند که با وجود بخش آخر، سه بخش دیگر تضمین میشود.
شاید از نظر بسیاری از افراد جمله فوقالعادهای نباشد اما برای من انگار در زمان و مکان درستی ارائه شده بود. امتحان را رها کردم و مدتی به جمله فکر کردم که چطور بخش آخر تضمینکننده سه بخش دیگر است. به این فکر کردم که شاید این جمله را اگر فرد خارجی گفته بود بیشتر به آن توجه میکردم. گاهی اوقات بهتر است به چیزهایی که داریم بیشتر توجه کنیم.
راستش به نظر من جمله خوب و بد وجود ندارد بلکه تناسب جمله با روحیه، محیط، احساس و . یک فرد است که میتواند جملهای را خوب یا بد کند.
همراه با تغییرات شیوه زندگی در جهان امروز، اوقات فراغت به نیاز خاصی برای جوامع بشری تبدیل شده است. اوقات فراغت یک تجربه درونی است که منجر به احساس تازگی و بهبودی میشود و روحیه افراد را افزایش میدهد. اوقات فراغت فقدان فشار و تعهد شغلی و استفاده خلاق از زمان است که از نظر تورکیلدسن دارای سه جنبه کاربردی و اساسی است: آرامش، سرگرمی و پیشرفت.
آرامش: این طبیعی است که افراد بعد از شرکت در فعالیت فراغتی احساس آرامش داشته باشند. فردی که به شهربازی میرود تا هیجان درونی خود را تخلیه کند. مطمئنا بعد از تخلیه هیجان آرامش به سراغ او میآید. اوقات فراغت فرصتی است که از زندگی پر کار امروز فاصله گرفت تا آرامش را تجربه کرد. بعد از یک هفته پرکار مثلا یک سفر میتواند به ما آرامش دهد یا حتی با رفتن به یک پارک میتوان انرژی خود را تجدید کرد.
سرگرمی: اگر خود را به کارهایی که دوست دارید سرگرم نکنید، مجبور خواهید بود به فعالیتهایی بپردازید که دوست ندارید. در کوتاه مدت و بلندمدت سرگرم شدن به فعالیتهای مورد علاقه روی کیفیت زندگی فردی و کاری افراد تأثیر میگذارد. به قول راس اوقات فراغت شغل نیست، یک پادزهر برای زندگی کاری است و مهم است که با آن بتوانید کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشید
پیشرفت: اوقات فراغت بستری برای پیشرفت است. جمله برتی فوربس بهترین توضیح برای جنبه پیشرفت فراغت است:
اگر میخواهی به تو بگویم که یک جوان در زندگی چقدر پیشرفت خواهد کرد. به من بگو عصر و غروبش را به چه میگذراند!
تعاریف مختلفی از فراغت وجود دارد. یکی از معتبرترین آنها توسط انجمن بینالمللی جامعهشناسی فراغت ارائه شده است. طبق تعریف انجمن بین المللی جامعهشناسی اوقات فراغت، فراغت مجموعهای از اشتغالات است که فرد کاملا با رضایت خاطر خود برای استراحت، تفریح یا به منظور توسعه اطلاعات یا آموزش غبرانتفاعی و یا مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از آزاد شدن از اامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آن میپردازد.
هدف این انجمن ترویج همکاری بینالمللی در زمینه فعالیتهای جامعهشناسی اوقات فراغت است.شناسایی مشکلات جامعهشناختی در این زمینه و سازماندهی پروژههای بینالمللی در این حوزه از دیگر هدفهای این انجمن میباشد.
کتابخانههایی در دنیا وجود دارد که به جای کتاب میشود انسانی که داوطلبانه آنجا حضور دارد را انتخاب کنید تا به عنوان کتاب زنده به داستانش گوش دهید. این مکانها به افراد کمک میکند با کسانی که به طور معمول ملاقات نمیکنند، صحبت کنند. این افراد تعصب، محرومیت اجتماعی و سوء استفاده اجتماعی را تجربه کردهاند و شرکت کنندگان میتوانند سوالاتی از آنها بپرسند تا درباره داستان آنها بیشتر بدانند. کتابخانه انسانی یا زنده یک سازمان و جنبش بین المللی است که برای نخستین بار در سال 2000 از کپنهاگ دانمارک آغاز شد.
این فضا برای ایجاد یک چارچوب مثبت برای مکالمات طراحی شده است که میتواند کلیشهها و تعصبات را از طریق گفت و گو به چالش بکشد. هدف آن ایجاد گفتمان و درک بین مردم است. داوطلبان از تمامی حوزههای زندگی هستند که تبعیض بر اساس نژاد، مذهب، میل جنسی، طبقه، هویت جنسی، جنسیت، سن، انتخاب شیوه زندگی، ناتوانی و جنبه های دیگر زندگی خود را تجربه کرده اند.
فراغتهای مختلفی در دنیا وجود دارد که هر شخص میتواند به انتخاب خود در برخی از آنها شرکت کند. یک اوقات فراغت یکسان میتواند برای یک فرد ارزش بالایی داشته باشد و برای نفر دیگری ارزش پایینی داشته باشد. ارزشی که هر فراغت دارد به متغیرهای زیادی وابسته است مثل زمان و مکان و عوامل فردی و محیطی و .
ممکن است شما به انجام ورزش علاقمند باشید و ارزش بسیار بالایی برای انجام این فعالیت قائل باشید اما در صبح زود هیچ علاقهای به ورزش کردن نداشته باشید اما برای فرد دیگر ورزش در صبح اینقدر ارزش دارد که روحیه و نشاط کل روز خود را از ورزش صبح خود بگیرد. در بسیاری اوقات پیش میآید که فراغت مورد علاقه شما در یک زمان به فراغتی بیارزش تبدیل شود. زمانی شما در طبقه اجتماعی ضعیف جامعه هستید خوردن یک فلافل برای شما شاید بسیار لذتبخش باشد اما وقتی شما در زندگیتان پیشرفت کردید و در طبقه اجتماعی مرفه قرار گرفتهاید آیا خوردن فلافل هنوز هم برای شما لذت سابق را دارد. شاید خوردن بهترین غذای دنیا هم دیگر آن لذت گذشته فلافل را در شما ایجاد نکند.
در خانه شاید دیدن فیلم یک فعالیت رضایتمند برای شما باشد اما آیا زمانی که در بیرون خانه حضور دارید و به فعالیتهای فراغتی بهتر دسترسی دارید همچنان دیدن فیلم آن رضایت درون منزل را برای شما ایجاد میکند. اگر شما در شهر ارومیه به دنیا بیایید احتمالا در بین ورزشها، والیبال ارزش بالاتری برای شما دارد اما در زابل یا بوشهر، والیبال آن ارزش را برای افراد متولد این شهرها نخواهد داشت. بسیاری از فعالیتها در برخی مکانها و زمانها ارزش بالایی دارند اما در برخی مکانها و زمانهای دیگر فعالیتی بیارزش محسوب میشوند.
چیزی که ما نام آن را پارادوکس فراغت در ارزش میگذاریم. در برخی اوقات ارزش به کمیاب بودن آن فعالیت مربوط میشود. مثل زمانی که شما وضعیت اقتصادی مناسبی ندارید و در این شرایط یکبار رفتن به شهربازی برای شما لذتبخش است یا خوردن ساندویج مورد علاقه بسیار حس رضایتمندی در شما به وجود میآورد اما فردی که در وضعیت اقتصادی مطلوب قرار دارد ده بار رفتن به شهربازی در ماه هم رضایتمندی را در او به وجود نمیآورد.
در برخی زمانهای دیگر ارزش به فراوانی فعالیت بستگی دارد. مثلا ورزشی به نام پیکلبال در ایران فعالیتی بیارزش برای بسیاری افراد محسوب میشود چرا که در شهرهای ما این ورزش انجام نمیشود. برخلاف آن ورزش فوتبال در بسیاری از شهرهای ما فعالیتی باارزش و مورد علاقه محسوب میشود چرا که افراد زیادی به ورزش فوتبال میپردازند.
در مغز انسان بخشی به نام مرکز بازی (play center)وجود دارد که به بخش پرستش بسیار نزدیک است. با توجه به این نکته برخی محققان معتقدند که ارتباطی بین پرستش و بازی وجود دارد. به خصوص نمونه این مسئله در بازیهای قبیلهای گذشته وجود دارد مثلا بازی تولی در بین قبایل چاکتاو در آمریکاست که نوعی پرستش بوده است. تولی نوعی بازی سرعتی و خطرناک بود که بعدها به چوگان تبدیل شد. یک بازی سنتی بومی آمریکایی است که حداقل 400 سال بازی شده است. برخی اوقات برای حل اختلافات میان گروه های بومیان آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است. این بازی اغلب شامل صدها نفر در هر تیم بود، در زمینهایی که چندین مایل طول داشتند و از طلوع خورشید تا غروب خورشید ادامه داشت. دو قانون هم بیشتر ندارد 1-شما نمیتوانید با توپ دست خود را لمس کنید، 2-فقط میتوانید با فردی که دارای توپ است برخورد داشته باشید.
این نوع آئینهای پرستش بازی گونه در بسیاری از جوامع قبیلهای و اربابی تا زمانی که نخستین جوامع طبقاتی تکوین یافتند رواج داشته است. در مورد ارتباط بین پرستش و بازی نمیتوان هنوز نظر قطعی داد و به نظر میآید تحقیقات بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
مکس کاپلان (Max Kaplan) در کتاب فراغت خود نوشته است فراغت شامل فعالیتها و تجارب نسبتا خودجوشی است که در زمان آزاد فرد اتفاق میافتد و به لحاظ روانشناختی خاطرات خوبی را برای فرد تداعی میکند و دامنه وسیعی از مشارکتها را در بر میگیرد. همچنین موقعیتهایی را برای تفریح، رشد شخصیتی و کمک به دیگران مهیا میکند.
برایت بیل (Bright Bill) فراغت را زمان بیکاری با آزادی عمل معرفی میکند که فرد برای استراحت یا انجام آنچه که دلخواه اوست، آزاد باشد. فراغت زمانی است که احساس مسئولیت در آن به پایینترین سطح خود میرسد. بنابراین فراغت زمانی اتفاق میافتد که حداقل احساس اجبار وجود داشته باشد و آن را به دلخواه و انتخاب خود مورد استفاده قرار میدهیم.
واژه فراغت دارای معانی جنبی و ضمنی زیادی است و همین موضوع موجب تصور و ادراک متفاوت افراد شده و تضادهایی را به وجود میآورد. اگرچه تعاریف یکسان و منسجم از اوقات فراغت و جنبههای آن وجود ندارد اما تقریبا یک موافقت عمومی در مورد ماهیت و عملکرد اوقات فراغت وجود دارد. در نتیجه برای تعریف مختصر فراغت میتوان چنین بیان کرد: فراغت آن بخش از زمان فرد است که انسان مقید به انجام فعالیتهایی برای پاسخ به نیازهای زیستی و امرار معاش نیست و میتواند به شکل آزاد و اختیاری به فعالیتهای انتخاب کرده خود بپردازد.
فراغت را میتوان در سه رویکرد مختلف تعریف کرد:
1- فراغت به عنوان زمان
فراغت زمانی است که فعالیتی را که دوست داریم، انتخاب کنیم و انجام دهیم. چار برایت دو عنصر مشترک را به عنوان زمان با هم ادغام میکند و بیان میکند فراغت به عنوان زمان قابل محاسبه و کمیتپذیر است. با بررسی مدت زمان فعالیتهای فراغتی افراد میتوان آن را محاسبه کرد و با مقایسه آن با گروههای اجتماعی و افراد دیگر آن را کاملا کمیتپذیر کرد. پائول وایز (Paul Wise) در این باب فراغت را بخشی از وقت روزانه میداند که برای نیازهای ضروری به کار گرفته نمیشود.
2- فراغت به عنوان فعالیت
ادامه مطلبفراغتهای مختلفی در دنیا وجود دارد که هر شخص میتواند به انتخاب خود در برخی از آنها شرکت کند. یک اوقات فراغت یکسان میتواند برای یک فرد ارزش بالایی داشته باشد و برای نفر دیگری ارزش پایینی داشته باشد. ارزشی که هر فراغت دارد به متغیرهای زیادی وابسته است مثل زمان و مکان و عوامل فردی و محیطی و .
ممکن است شما به انجام ورزش علاقمند باشید و ارزش بسیار بالایی برای انجام این فعالیت قائل باشید اما در صبح زود هیچ علاقهای به ورزش کردن نداشته باشید اما برای فرد دیگر ورزش در صبح اینقدر ارزش دارد که روحیه و نشاط کل روز خود را از ورزش صبح خود بگیرد. در بسیاری اوقات پیش میآید که فراغت مورد علاقه شما در یک زمان به فراغتی بیارزش تبدیل شود. زمانی شما در طبقه اجتماعی ضعیف جامعه هستید خوردن یک فلافل برای شما شاید بسیار لذتبخش باشد اما وقتی شما در زندگیتان پیشرفت کردید و در طبقه اجتماعی مرفه قرار گرفتهاید آیا خوردن فلافل هنوز هم برای شما لذت سابق را دارد. شاید خوردن بهترین غذای دنیا هم دیگر آن لذت گذشته فلافل را در شما ایجاد نکند.
در خانه شاید دیدن فیلم یک فعالیت رضایتمند برای شما باشد اما آیا زمانی که در بیرون خانه حضور دارید و به فعالیتهای فراغتی بهتر دسترسی دارید همچنان دیدن فیلم آن رضایت درون منزل را برای شما ایجاد میکند. اگر شما در شهر ارومیه به دنیا بیایید احتمالا در بین ورزشها، والیبال ارزش بالاتری برای شما دارد اما در زابل یا بوشهر، والیبال آن ارزش را برای افراد متولد این شهرها نخواهد داشت. بسیاری از فعالیتها در برخی مکانها و زمانها ارزش بالایی دارند اما در برخی مکانها و زمانهای دیگر فعالیتی بیارزش محسوب میشوند.
چیزی که ما نام آن را پارادوکس ارزش در فراغت میگذاریم. در برخی اوقات ارزش به کمیاب بودن آن فعالیت مربوط میشود. مثل زمانی که شما وضعیت اقتصادی مناسبی ندارید و در این شرایط یکبار رفتن به شهربازی برای شما لذتبخش است یا خوردن ساندویج مورد علاقه بسیار حس رضایتمندی در شما به وجود میآورد اما فردی که در وضعیت اقتصادی مطلوب قرار دارد ده بار رفتن به شهربازی در ماه هم رضایتمندی را در او به وجود نمیآورد.
در برخی زمانهای دیگر ارزش به فراوانی فعالیت بستگی دارد. مثلا ورزشی به نام پیکلبال در ایران فعالیتی بیارزش برای بسیاری افراد محسوب میشود چرا که در شهرهای ما این ورزش انجام نمیشود. برخلاف آن ورزش فوتبال در بسیاری از شهرهای ما فعالیتی باارزش و مورد علاقه محسوب میشود چرا که افراد زیادی به ورزش فوتبال میپردازند.
مکس کاپلان (Max Kaplan) در کتاب فراغت خود نوشته است فراغت شامل فعالیتها و تجارب نسبتا خودجوشی است که در زمان آزاد فرد اتفاق میافتد و به لحاظ روانشناختی خاطرات خوبی را برای فرد تداعی میکند و دامنه وسیعی از مشارکتها را در بر میگیرد. همچنین موقعیتهایی را برای تفریح، رشد شخصیتی و کمک به دیگران مهیا میکند.
برایت بیل (Bright Bill) فراغت را زمان بیکاری با آزادی عمل معرفی میکند که فرد برای استراحت یا انجام آنچه که دلخواه اوست، آزاد باشد. او بیان میکند فراغت زمانی است که احساس مسئولیت در آن به پایینترین سطح خود میرسد. بنابراین فراغت زمانی اتفاق میافتد که حداقل احساس اجبار وجود داشته باشد و آن را به دلخواه و انتخاب خود مورد استفاده قرار میدهیم.
واژه فراغت دارای معانی جنبی و ضمنی زیادی است و همین موضوع موجب تصور و ادراک متفاوت افراد شده و تضادهایی را به وجود میآورد. اگرچه تعاریف یکسان و منسجم از اوقات فراغت و جنبههای آن وجود ندارد اما تقریبا یک موافقت عمومی در مورد ماهیت و عملکرد اوقات فراغت وجود دارد. در نتیجه برای تعریف مختصر فراغت میتوان چنین بیان کرد: فراغت آن بخش از زمان فرد است که انسان مقید به انجام فعالیتهایی برای پاسخ به نیازهای زیستی و امرار معاش نیست و میتواند به شکل آزاد و اختیاری به فعالیتهای انتخاب کرده خود بپردازد.
فراغت را میتوان در سه رویکرد مختلف تعریف کرد:
1- فراغت به عنوان زمان
فراغت زمانی است که فعالیتی را که دوست داریم، انتخاب کنیم و انجام دهیم. چار برایت دو عنصر مشترک را به عنوان زمان با هم ادغام میکند و بیان میکند فراغت به عنوان زمان قابل محاسبه و کمیتپذیر است. با بررسی مدت زمان فعالیتهای فراغتی افراد میتوان آن را محاسبه کرد و با مقایسه آن با گروههای اجتماعی و افراد دیگر آن را میتوان کاملا کمیتپذیر کرد. پائول وایز (Paul Wise) درباره این موضوع بیان میکند فراغت را بخشی از وقت روزانه میداند که برای نیازهای ضروری به کار گرفته نمیشود.
2- فراغت به عنوان فعالیت
ادامه مطلباوقات فراغت توسط محققان و اندیشمندان مختلف به اشکال مختلفی تقسیمبندی شده است. هر انسانی دارای اوقات فراغت خاصی است که متناسب با جنسیت، سن و عوامل فردی و محیطی او میباشد. یکی از تقسیمبندیهای مهم اوقات فراغت به تقسیمبندی فراغت براساس زمان مربوط میشود. متغیر زمان در فراغت اشاره به مدت زمان در اختیار داشتن فراغت دارد. برخی محققین فراغت براساس زمان را به 5 بخش تقسیم میکنند:
1- فراغت لحظهای: به عنوان مثال زمانی که در پشت چراغ قرمز متوقف شدهایم این زمان میتواند جزء فراغت لحظهای محسوب شود. زمانی که در لحظه به وجود میآید و معمولا قابل برنامهریزی مدون نیست. این فراغت در یک لحظه به وجود میآید. شاید فکر کنیم زیاد این نوع فراغت مهم نیست اما موفقیت افراد با استفاده از لحظات کوچک حاصل میشود. شما قضاوت کنید یادگیری چند کلمه انگلیسی زمانی که پشت چراغ قرمز هستیم میتواند در یکسال چه نتیجهای برای ما به بار بیاورد.
2- فراغت ساعتی: مدت زمانی که بین انجام دو کار وجود دارد. معمولا در ادارات ما ساعت 12 تا 1:30 ظهر یک زمان فاصله بین کار صبح و کار عصر است. برای فراغت ساعتی بهتر از فراغت لحظهای میتوان برنامهریزی کرد. مثال دیگر این موضوع دانشجویی است که از 4 بعداز ظهر تا 9 شب درس میخواند اما زمان 6 تا 7 زمانی است که به خود استراحت میدهد.
3- فراغت روزانه: زمانی که پس از انجام کارهای روزانه باقی میماند که معمولترین نوع اوقات فراغت است. زمانی که از محل کار به خانه خود میرسیم یا زمانی که از کارهای اامی در روز راحت میشویم. معمولا برنامهریزی فراغتی در مکانهای نزدیک موجود انجام میشود و به علت محدودیت زمان قادر به برنامهریزی برای مناطق با فاصله دور نیستیم.
4- فراغت هفتگی: در پایان هفته یک و نیم یا دو روز کامل تعطیلی وجود دارد که بخش قابل توجهی از زمان فراغت است. برای ما ایرانیان این زمان روزهای پنجشنبه و جمعه معمولا است. زمانی که قادر به برنامهریزی برای حضور در مناطق نسبتا دور هستیم.
5- فراغت سالیانه: در پایان یا ابتدا یا فصل خاصی از سال معمولا مدتی به تعطیلات سالیانه اختصاص مییابد مانند تعطیلات نوروز یا تعطیلات تابستانی. این فراغت بیشترین زمان را برای استفاده از فراغت در اختیار افراد قرار میدهد. این فراغت اجازه حضور در مناطق دور را به افراد میدهد.
برخی از پژوهشگران بیان میکنند تقسیمبندی فعالیتهای فراغتی براساس زمان به آن مقدار فراغتی وابسته است که انسان در اختیار دارد. از اینرو آن را در سه دسته تقسیمبندی میکنند:
1- اوقات فراغت کوتاه مدت:
ادامه مطلبچند ماه پیش به پیشنهاد دوستی تصمیم گرفتیم وقتی برای بازدید از مجموعه نیاوران بگذاریم. محوطه کاخ نیاوران شامل کاخ اختصاصی نیاوران، کاخ صاحبقرانیه و موزه حوضخانه، کوشک احمدشاهی، موزه جهان نما، کتابخانه اختصاصی، موزه خودروهای اختصاصی کاخ نیاوران و باغ کتیبهها میباشد. در زمان مراجعه ما فقط کاخ نیاوران، کتابخانه، موزه جهاننما و خودروهای اختصاصی برای بازدید باز بود. بناهای این مجموعه متعلق به دورههای قاجار و پهلوی است. ابتدا شاهان قاجار بودهاند که این مکان خوش آب و هوا را جهت اقامت ییلاقی خویش انتخاب کردند. در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی بوده است که برخی از بناهای کوچک این باغ تخریب شد و کاخ نیاوران با سبکی مدرن جهت ست شاه و خانواده اش ساخته شد.
در ابتدا این کاخ به عنوان محلی برای پذیرایی سلطنتی و اقامت میهمانان عالی رتبه دربار طراحی شده بود اما در حین عملیات اجرایی با اعمال تغییراتی در کاربری به محل ست محمدرضا پهلوی و خانواده او اختصاص یافت. شاید بیشترین چیزی که تا قبل از بازدید در ذهنم از این مجموعه نقش داشت، سقف کاخ بود که از جنس آلومینیوم است و از وسط باز میشود. البته از شانس ما در زمان مراجعه ما سقف کاخ را باز نمیکردند.
ابتدا از موزه جهاننما شروع به بازدید کردیم.
ادامه مطلبمردم در سنین مختلف فراغتهای متفاوتی دارند. سن تأثیر مهمی بر میزان مشارکت فرد در امور فراغتی دارد ولی این تأثیر بسته به فرد و نوع فعالیت متغیر است. نوع فعالیتهای فراغتی در سنین مختلف متفاوت است. داشتن فرصت نیز بر مشارکت در سرگرمیها موثر است و برخی افراد وقت کافی برای مشارکت در این نوع فعالیتها را در اختیار دارند. فراغت کودکان کاملا با فراغت جوانان و میانسالان متفاوت است. میتوان فراغت از لحاظ سن را در این طبقه بندی قرار داد:
اوقات فراغت کودکان و نوجوانان
برخی افراد اوقات فراغت کودکان را به دو بخش اوقات فراغت کودکان پیش از دبستان و اوقات فراغت ویژه کودکان پس از ورود به دبستان تقسیم میکنند. باید توجه داشت که علاقه به فعالیتهای مختلف فراغتی در کودکی آغاز میشود. فعالیت در اوقات فراغت باید دارای هدف، محتوا، برنامه، روش، ابزار و امکانات مشخصی باشد. همه کودکان و نوجوانان نیازمند تفریح و شادمانی هستند چنانچه والدین، مدرسه و جامعه از کمک به تأمین این نیاز غفلت کنند از یک وظیفه مهم غافل شدهاند. آموزش کودکان و نوجوانان برای استفاده صحیح از اوقات فراغت یک ضرورت تربیتی است. جهت پر کردن اوقات فراغت کودکان نباید آنها را با اصرار به کلاس خاصی فرستاد بلکه میتوان از آنها پرسید که چه عاملی خستگی آنان را برطرف میکند و آنها را به سوی کارهای مورد علاقشان سوق میدهد. طبیعی است که اگر برای اوقات فراغت کودکان برنامهریزی نشود این اوقات میتواند به تهدیدی برای کودکان تبدیل شود.
اوقات فراغت ویژه جوانان
فراغت جوانان نیازمند برنامهریزی است. در این دوره جوان بیشتر تحت تأثیر و تحریک گروه همسال خود است. جوانان در مورد چگونگی اوقات فراغت گرایشهای گوناگونی دارند و همچنین خواستههایی متفاوت از پدران و مادران خود دارند. برخی از این تفاوتها طبیعی و ناشی از تفاوتهای سنی و مقتضیات آن است. یعنی جوانان علاوه بر نیازهای زیستی اولیه، نیازهای ثانویه مانند محبت، تعلق خاطر به گروه متجانس خود، امنیت، احساس ارزشمندی، موفقیت، نوآوری، نیاز به اخساس کمال و شناخت ارزشهای اخلاقی نیز دارند. آنها مایلند اوقات فراغت خود را به گونهای سپری کنند که به بهترین وجه به این نیازها پاسخ داده شود. گذشته از اینها جوانان سرشار از انرژی هستند و دوست دارند به فعالیتهای پرشور و هیجان بپردازند. معمولا اینترنت و ترندهای جدید بر این گروه از افراد جامعه بسیار تأثیرگذار است و برخی اوقات تأثیر آن از ارزشهای خانواده و جامعه هم بیشتر میشود.
اوقات فراغت ویژه میانسالان و سالمندان
در سنین میانسالی آرامش خاطر، تجدید قوا، شرکت در فعالیتهایی که موجب رشد و شکوفایی شخصیت میشود و گاه فعالیتهای عام المنفعه بیشتر مدنظر هستند. در سالمندی بیشتر افراد به دنبال آرامش، حفظ و نگهداری سلامتی، برقراری ارتباط اجتماعی و نیز استفاده بهینه از تجربیات فراوان اندوخته شده در طول زندگی خود هستند. در این مرحله از زندگی الگوهای فراغتی کم تحرکتر میشود و غیرمحتمل است که تغییر کند. آنچه در سالمندی به طور قابل توجهی افزایش پیدا میکند زمان بدون تخصیص است. از دست دادن کار یا بازنشستگی نه تنها آنها را با بحران ناگهانی هویت شغلی روبهرو میکند بلکه شبکه دوستان در محیط کار و چگونگی صرف انرژی را از آنها میستاند. هنگامی که از اوقات فراغت یک سالمند صحبت میکنیم باید بدانیم که یک سالمند توان میانسالی و جوانی را ندارد و دیگران باید در استفاده اوقات فراغت به آن ها کمک کنند که نتیجه ی آن نشاط و یا حتی میتواند یک منفعت مادی و معنوی شود.
فراغت به مثابه ظرفی است که هر فعالیتی میتواند آن را پر کند. اما سوال اساسی و مهم این است که چه فعالیتهایی برای پر کردن این ظرف فراغتی مناسبتر هستند. به عبارت دیگر جسم و روح نیازمند تفریح و فراغت میباشد و مهم است که بدانیم چه تفریحانی میتواند این نیاز را به خوبی مرتفع سازد. برخی با تماشای مناظر طبیعی انبساط خاطر مییابند، برخی با دید و بازدید با فامیل و بستگان، برخی با فعالیت بدنی و ورزش، برخی با نقاشی و مطالعه. در این میان عدهای نیز هستند که به فراغت و تفریحی روی میآورند که در نهایت روح را خسته و آزرده و دل را چرکین میکند.
برخی محققان فراغت را به دو دسته سالم و ناسالم تقسیم میکنند. از دیدگاه متخصصان، فراغت ناسالم پاداشی فوری و آنی در بردارد و در نتیجه فعالیتهایی با رضایت کوتاه مدت به دست میآید. این فعالیتها به آموزش و تمرین کمی نیاز دارند و از این جهت به آنها فعالیت ناسالم گفته میشود که هم بی تحرک هستند هم به تدریج ذهن را غیرفعال میکنند. نمونه این دسته از کارها را میتوان در سیگار کشیدن، مصرف مشروبات الکلی، مواد مخدر، ولگردی در خیابان و . دانست.
فراغت سالم همانطور که از نامش پیداست سبب کسب سلامتی در همه ابعاد روحی و جسمی میشود. به عبارت دیگر در فعالیتهای فراغتی سالم هم بدن درگیر است و هم ذهن و فرد با گذر زمان میتواند به کسب تجربه بپردازد. ورزش و انواع فعالیتهای جسمانی جزء این دسته از فعالیتهای فراغتی هستند. فراغت سالم خود به دو دسته فعال و غیرفعال تقسیم میشوند.
فراغت فعال فعالیتهایی هستند که موجب صرف انرژی جسمی یا ذهنی میشوند و انواع مختلفی دارند. برخی از فعالیتهایی که در زمان فراغت انجام میبشود با درگیر کردن بافتها و اندامهای بدن اجرا میشوند. در این نوع فعالیتها با ایجاد سازگاریهای فیزیولوژیک، فرد به لحاظ جسمانی قویتر شده و استقامت قلبی-عروقی وی افزایش مییابد. فعالیتهایی چون طناب زدن، شنا، کوهنوردی، دویدن از این جمله میباشند. برخی دیگر از فعالیتهای فراغتی، فعالیتهایی هستند که انرژی کمی مصرف میکنند و بافتها و اندامهای کمتری در اجرای آنها دخالت دارند مانند یوگا و پیادهروی. در مقابل فعالیتهایی نیز هستند که تقریبا نیاز به انرژی جسمانی خاصی ندارند اما به انرژی ذهنی بسیاری نیاز دارند مانند شطرنج، نقاشی و مطالعه.
فراغت غیرفعال فعالیتهایی هستند که به تلاش جسمی یا ذهنی زیادی نیاز ندارند مثل رفتن به سینما یا تماشای تلویزیون. واضح به نظر میرسد که فراغت فعال از فراغت غیرفعال سودمندتر است. به عنوان مثال شرکت در یک بازی با تحرک بدنی بالا میتواند مهارت یا اعتماد به نفس را افزایش دهد. با این حال فراغت غیرفعال نیز راه خوبی برای استراحت و رسیدن به آرامش است.
مدل ذهنی و شخصیت شما مشخصکننده فراغت مطلوب برای شما است. بسیاری از فراغتهایی که برای دیگران مطلوب است و در جامعه به عنوان یک فراغت مناسب مطرح است میتواند برای شما نامطلوب و ناامیدکننده باشد. پس بهتر است اول خودتان را بشناسید بعد سراغ انتخاب فراغت مناسب برای خود بروید.
مردم در سنین مختلف فراغتهای متفاوتی دارند. سن تأثیر مهمی بر میزان مشارکت فرد در امور فراغتی دارد ولی این تأثیر بسته به فرد و نوع فعالیت متغیر است. نوع فعالیتهای فراغتی در سنین مختلف متفاوت است. داشتن فرصت نیز بر مشارکت در سرگرمیها موثر است و برخی افراد وقت کافی برای مشارکت در این نوع فعالیتها را در اختیار دارند. فراغت کودکان کاملا با فراغت جوانان و میانسالان متفاوت است. میتوان فراغت از لحاظ سن را در این طبقه بندی قرار داد:
اوقات فراغت کودکان و نوجوانان
برخی افراد اوقات فراغت کودکان را به دو بخش اوقات فراغت کودکان پیش از دبستان و اوقات فراغت ویژه کودکان پس از ورود به دبستان تقسیم میکنند. باید توجه داشت که علاقه به فعالیتهای مختلف فراغتی در کودکی آغاز میشود. فعالیت در اوقات فراغت باید دارای هدف، محتوا، برنامه، روش، ابزار و امکانات مشخصی باشد. همه کودکان و نوجوانان نیازمند تفریح و شادمانی هستند چنانچه والدین، مدرسه و جامعه از کمک به تأمین این نیاز غفلت کنند از یک وظیفه مهم غافل شدهاند. آموزش کودکان و نوجوانان برای استفاده صحیح از اوقات فراغت یک ضرورت تربیتی است. جهت پر کردن اوقات فراغت کودکان نباید آنها را با اصرار به کلاس خاصی فرستاد بلکه میتوان از آنها پرسید که چه عاملی خستگی آنان را برطرف میکند و آنها را به سوی کارهای مورد علاقشان سوق میدهد. طبیعی است که اگر برای اوقات فراغت کودکان برنامهریزی نشود این اوقات میتواند به تهدیدی برای کودکان تبدیل شود.
اوقات فراغت ویژه جوانان
فراغت جوانان نیازمند برنامهریزی است. در این دوره جوان بیشتر تحت تأثیر و تحریک گروه همسال خود است. جوانان در مورد چگونگی اوقات فراغت گرایشهای گوناگونی دارند و همچنین خواستههایی متفاوت از پدران و مادران خود دارند. برخی از این تفاوتها طبیعی و ناشی از تفاوتهای سنی و مقتضیات آن است. یعنی جوانان علاوه بر نیازهای زیستی اولیه، نیازهای ثانویه مانند محبت، تعلق خاطر به گروه متجانس خود، امنیت، احساس ارزشمندی، موفقیت، نوآوری، نیاز به اخساس کمال و شناخت ارزشهای اخلاقی نیز دارند. آنها مایلند اوقات فراغت خود را به گونهای سپری کنند که به بهترین وجه به این نیازها پاسخ داده شود. گذشته از اینها جوانان سرشار از انرژی هستند و دوست دارند به فعالیتهای پرشور و هیجان بپردازند. معمولا اینترنت و ترندهای جدید بر این گروه از افراد جامعه بسیار تأثیرگذار است و برخی اوقات تأثیر آن از ارزشهای خانواده و جامعه هم بیشتر میشود.
اوقات فراغت ویژه میانسالان و سالمندان
در سنین میانسالی آرامش خاطر، تجدید قوا، شرکت در فعالیتهایی که موجب رشد و شکوفایی شخصیت میشود و گاه فعالیتهای عام المنفعه بیشتر مدنظر هستند. در سالمندی بیشتر افراد به دنبال آرامش، حفظ و نگهداری سلامتی، برقراری ارتباط اجتماعی و نیز استفاده بهینه از تجربیات فراوان اندوخته شده در طول زندگی خود هستند. در این مرحله از زندگی الگوهای فراغتی کم تحرکتر میشود و غیرمحتمل است که تغییر کند. آنچه در سالمندی به طور قابل توجهی افزایش پیدا میکند زمان بدون تخصیص است. از دست دادن کار یا بازنشستگی نه تنها آنها را با بحران ناگهانی هویت شغلی روبهرو میکند بلکه شبکه دوستان در محیط کار و چگونگی صرف انرژی را از آنها میستاند. هنگامی که از اوقات فراغت یک سالمند صحبت میکنیم باید بدانیم که یک سالمند توان میانسالی و جوانی را ندارد و دیگران باید در استفاده اوقات فراغت به آن ها کمک کنند که نتیجه ی آن نشاط و یا حتی میتواند یک منفعت مادی و معنوی شود.
تفریح درمانی (TR) یکی از روشهای توانبخشی میباشد که در این نوع درمان، درمانگر با مشارکت دادن مددجو یا بیمار در انواع فعالیتهای مختلف که جنبه تفریحی و سرگرمی نیز دارند بدنبال دستیابی به اهدافی همچون بهبود وضعیت جسمانی یا مهارتهای اجتماعی میباشد.
انجمن تفریح درمانی آمریکا در تعریف تفریح درمانی بیان کرده است که تفریح درمانی یک فرآیند سیستماتیک است که از تفریحات، اوقات فراغت و سایر فعالیتها برای رفع نیازهای ارزیابی شده افراد دارای بیماری و یا دارای شرایط ناتوانی استفاده میکند. در واقع تفریح درمانی ابزاری برای سلامت روانی و جسمی، بهبودی و ارتقای کیفیت زندگی است که در برخی اوقات به دنبال کاربرد و بهبود اوقات فراغت نیز میباشد.
واژه تفریح درمانی اصطلاح جدیدی محسوب میشود که بیشتر در ادامه مسیر درمان و به منظور حفظ و نگهداری برنامههای درمانی و توانبخشی بیماران و افراد ناتوان و جهت بهبود عملکرد و استقلال آنان و کاستن از اثرات بیماری و یا ناتوانی آنان استفاده میگردد. در تفریح درمانی با استفاده از برنامهها، فعالیتهای آمادگی جسمانی و ورزشی، فعالیتهای ماجراجویانه، آموزشهای خانوادگی سعی میشود در زمینههای رفتاری، سلامت جسمانی، روحی و ذهنی، شیوه زندگی و برقراری ارتباطات اجتماعی بهبود ایجاد شود.
روشهای تفریح درمانی
گان و پترسون (1984) در کتاب خود طراحی برنامه تفریح درمانی چهار روش برای تفریح درمانی تعریف میکنند که شامل:
خدمات تفریحی (Recreation services): این بخش شامل
برای پرسه تعاریف زیادی ارائه شده است. خود پرسه آنطور که در لغتنامه دهخدا آمده است مخفف پارسه است که معنای گدایی میدهد. رفتن گدایان به گدایی معنایی است که امروز کمتر از آن برای این منظور استفاده میشود. اما در زمانی پرسه معنای مریدی میداد که به دستور بزرگ و پیر خود به کوچهها و بازارها برای گدایی میرفت و در بازار برای گدایی پرسه میزد. اما در کل و در زبان امروزی پرسه را افراط در پیادهروی میدانند یا راه رفتن بسیار و بینتیجه. در واقع پرسه به راه رفتن بسیار و گردش زیاد در خیابان و بازار و ول گشتن و همه جا را گشتن افراد بیکار اشاره دارد. همان داستان طرف کل خیابانها را متر میکند، است.
پرسه زدن مفهومی است که در روزگار جدید مفهوم جدیدی پیدا کرده است. ویلسون، شوارتز، بنیامین، بودلر و گلاک هر کدام تعاریف خاصی از پرسه زدن ارائه کردهاند اما وجه مشترک تعریفهای آنها این است که پرسه زدن با ولگردی متفاوت است؛ پرسه زن، ولگرد محسوب نمیشود بلکه
ادامه مطلبدر این وبلاگ و در مکانهای مختلفی که برای بحث فراغت حضور داشتهام به کرات به این موضوع پرداختهام که برای اوقات فراغت تعریف ثابتی وجود ندارد و به تعداد پژوهشگران و اساتید این حوزه، تعریف برای اوقات فراغت وجود دارد. بدین منظور هر از مدتی نظر اندیشمندان مختلفی را درباره فراغت در اینجا بیان کردهام. حال نظر چند تن دیگر را برای آشنایی بیشتر با نظرات صاحبنظران این حوزه در اینجا میآورم.
استانلی پارکر (Stanley Parker)
پارکر به سه طریق اوقات فراغت را تعریف کرده است:
1- اگر بیست و چهار ساعت شبانه روز را در نظر بگیریم و آنگاه از میان آن زمان غیرفراغت را استخراج کنیم که شامل مواردی مانند کار، خواب، خوردن، برآورده ساختن نیازهای فیزیولوژیکی و مانند آنها خواهد بود. این شیوه یا تعریف را میتوان باقی مانده (Residual) نامید که نمونه مشخص آن در فرهنگ جامعه شناسی چنین آمده است: اوقات فراغت یعنی اختصاص وقت به کار، خواب و سایر ضروریات که آنها را از ۲۴ ساعت کم میکنیم و بدین ترتیب به وقت اضافه میرسیم که این تعریف در حال حاضر برای اوقات فراغت مناسب نیست و بیشتر برای زمان آزاد مناسب است.
۲- اوقات فراغت بخشی از زمان نیست بلکه کیفیتی از کار است یا کیفیتی مشخص است که در یک عمل مشهود است، براساس همین برداشت، برخی از جامعه شناسان نیز بر کیفیت آزادی موجود در اوقات فراغت تأکید میکنند، به عنوان نمونه، تورین صاحب نظر برجسته، اوقات فراغت را در آزادی از قوانین و هنجارهای جامعه تلقی میکند.
3- فراغت زمانی است که هر فرد از کار با سایر وظایف آزاد است و ممکن است برای منظورهای مختلفی مثل استراحت و سرگرمی، دستاوردهای اجتماعی یا رشد شخصی مورد استفاده قرار دهد. این تعریف از نظر شخصی از سایر تعریفهای جناب پارکر برای اوقات فراغت مناسبتر است.
پارکر به صورت کلی مدعی است
ادامه مطلبدر گذشته افراد خیلی راحتتر از اکنون زندگی میکردند. آنها توقع خاصی از زندگی نداشتند. اکثر افراد در یک مسیر مشخص شده حرکت میکردند. به عنوان مثال شخصی که پدرش کشاورز بود او هم کشاورز میشد. آنها همین که کنار هم بودند خوشحال بودند و گلهای از نبود امکانات خاص نبود. اما امروزه زندگی کردن به تنهایی مهم نیست بلکه چگونگی زندگی کردن است که مهم شده است. مهم است که افراد چه فراغتهایی در زندگی دارند و به چه امکاناتی دسترسی دارند. بدین منظور نیاز است که بررسی شود افراد برای شرکت در فراغتهای مورد علاقه خود چه موانعی دارند.
در یک چارچوب نظری برای مطالعه موانع مشارکت مردم در ورزش، کراوفورد و همکاران مدل هرمی موانع مشارکت در فعالیتهای اوقات فراغت را پیشنهاد کردند. این مدل برای اولین بار، موانع را با توجه به اهمیت آنها در فرایند تصمیم گیری فرد به سه دسته: موانع درون فردی، موانع بین فردی، و موانع ساختاری تقسیم بندی نمود.
موانع درون فردی به صفات و خصوصیات بازدارنده روانی اشاره دارد که از تجارب منفی فردی ریشه میگیرد. موانع درون فردی از بی میلی، عدم آگاهی، مشکلات جسمانی یا روانی ناشی میشود. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید
ادامه مطلبواژه صنعت گردشگری، اصطلاحی است که از زبانهای خارجی ترجمه شده و به غلط در زبان فارسی بکار میرود. اینکه این واژه و استفاده از آن در زبان فارسی چرا نادرست است باید به مفهوم واژه صنعت یا Industry در زبانهای اروپایی توجه کرد. ترجمه درست واژه Industry در زبان فارسی کلمه صناعت است همان طور که واژه های فلاحت، سیاحت و زراعت به عنوان هموزنهای لغوی در زبان عربی ساخته شدهاند. معادلهای فارسی این اصطلاحات کشاورزی، بازرگانی، گردشگری و کشت و کار یا کشتگری است که عموما بکار میروند.
متأسفانه در زبان فارسی مفهوم کلمه صنعت و صناعت یکسان گرفته شدهاند. در حالیکه چنین نیست و هر یک از این دو واژه مفهوم خاص خود را دارند. صناعت فعالیتی است که در آن یک ماده اولیه به کالای قابل مصرف تبدیل میشود. فرایندی که این تبدیل در طی آن انجام میگیرد، یک فرایند صنعتی است. از اینرو صنعت فرایندی است که طی آن مواد اولیه به صورت کالای قابل مصرف و مبادله درآمده و مورد استفاده قرار می گیرند. در زبانهای اروپایی از واژه صنعت علاوه بر این مفهوم، مفاهیم دیگری نیز برداشت میشود. مانند فعالیت، پیشه، داد و ستد، سوداگری و از جمله بیزینس. آنجا که در این زبان ها از واژه Tourisim Industry استفاده میشود، مراد بیزنس گردشگری است نه صنعت گردشگری. از اینرو در زبان فارسی اصطلاح خودساخته ای است که میتوان حتی بدون بکار بردن واژه صنعت هم مقصود را بیان کرد.
گذشته از آن در فعالیتهای گردشگری هیچ گونه ماده اولیهای وجود ندارد که بتوان طی فرایند صنعتی
ادامه مطلبدر جهان امروز ما تنوع سرگرمیها بیشتر شده است ولی کماکان بسیاری از ما سرگرم نیستیم و حوصله ما خیلی اوقات سر میرود و لحظات کسل کنندهای را تجربه میکنیم. ما وقت بسیاری برای سرگرمی میگذاریم به خاطر اینکه فکر میکنیم سزاوار سرگرمی و تفریح بهتری هستیم. ما نیاز داریم که شاد باشیم، لحظاتی را دور از مشکلات خود سپری کنیم و زمانی را دور از جدیت دنیای اطراف خود به حالت فان بگذرانیم. بدین خاطر است که نیاز به سرگرمی در دنیای امروز به وجود آمده است حتی شاید بیشتر از قبل.
فرهنگ معین سرگرمی را این گونه تعریف کرده است: آن چه موجب مشغولیت و تفریح باشد. در واقع سرگرمی به فعالیتهایی گفته میشود که در آن توجه مخاطبان یا شرکتکنندگان به موضوعی یا کنشی سرگرمکننده جلب میشود. این می تواند یک فعالیت، یک ایده یا یک کار باشد، که طی هزاران سال پیشرفت کرده است، خصوصاً در زمینه جلب توجه مخاطب. باید دقت کرد که توجه افراد مختلف به چیزهای مختلفی جلب میشود چون هر فرد سلیقه مختص به خود را در زمینه سرگرمی دارد.
تجربه سرگرم شدن عموماً و نه همیشه با شادی و خنده همراه میشود هر چند بسیاری از سرگرمی ها هدف جدیتری دارند و ممکن است این فعالیتهای سرگرم کننده دانش و بینش خاصی را به مخاطب منتقل کنند. در این بین گذر زمان هم تاثیر زیادی روی تعریف سرگرمی گذاشته است. به طور مثال تنبیه در ملاعام که تماشای آن روزی سرگرمی محسوب میشد از مکانهای عمومی حذف شده است، یا بالعکس فعالیتهایی نظیر تیراندازی یا اسب سواری که زمانی نیازهای اساسی انسانها بودند امروزه تبدیل به ورزشهای حرفهای و سرگرمی جذابی برای مخاطبانشان شدهاند.
از نظر مفهومی سرگرمی نوعی از اشکال گذران اوقات فراغت است. سرگرمی از جمله فعالیتهای رایج در همه جوامع بشری است. لیکن تا پیش از مطرح شدن موضوع اوقات فراغت جایگاه تعریف شدهای در مطالعات اجتماعی و انسانی نداشت. از دهه ۱۹۷۰ پژوهشگران مطالعات اجتماعی، گردشگری و گذران اوقات فراغت، از جمله کارل روپرت (Karl Ruppert) که مفاهیمی چون تحول از جغرافیای گردشگری به جغرافیای گذران اوقات فراغت را مطرح کردند، به این باور رسیدند که سرگرمی هم نوعی از اشکال گذران اوقات فراغت است.
سرگرمی اشکال فراوانی دارد و هر کس میتواند متناسب با علایق و سلایق شخصی خود، بخشی از اوقات فراغت خود را از طریق سرگرمی بگذراند. مجموعهداران یا کلکسیونرهای تمبر، سکه، کبریت، سیگار، پروانه، انواع ات، دوچرخه، موتورسیکلت، اتومبیل، صفحات گرامافون، عکسهای قدیمی و مانند اینها اغلب کسانی هستند که از این طریق خود را سرگرم میکنند. گروهی دیگر با نگهداری انواع پرندگان و یا دیگر حیوانات در خانه، همچنین پرورش انواع گل و گیاه و اختصاص بخشی از فراغت به آنها به سرگرم کردن خود میپردازند. کبوتربازی در ایران، قهوه خانه نشینی، گوش فرادادن به نقالی در قهوهخانههای قدیمی از جمله سرگرمیهای شناخته شده در ایران است.
برای بیان مفهوم سرگرمی سه اصطلاح بیشتر استفاده میشود: hobby, entertainment, fun
شاید از هر سه واژه معنی سرگرمی استخراج شود اما باید بدانیم این مفاهیم با هم تفاوت دارند
ادامه مطلبدر ادبیات اوقات فراغت، فراغت به دستههای مختلفی تقسیم شده است. بر حسب زمان، مکان، خود فعالیت و موارد دیگر این تقسیم بندی ها انجام شده است. یکی از این دستهبندی ها تقسیم فراغت به دو نوع مولد و غیرمولد است.
فراغت مولد
منظور از فراغت مولد (productive leisure) شکل یا اشکالی از اوقات فراغت است که دستاوردی پرورشی و آموزشی برای انسان داشته باشد و یا اینکه با گذران آن زمینه های اشتغال و امرار معاش برای دیگران فراهم آید. به عنوان مثال گذران اوقات فراغت به شکل تماشا باعث بوجود آمدن تولیدات سینمایی یا تلویزیونی شده و یا هنر تئاتر را رونق میبخشد. فعالیتهای گردشگری را در نظر بگیرید که شکلی از گذران اوقات فراغت هستند. این فعالیتها علاوه بر دستاوردهای آموزشی و پژوهشی برای طیف وسیعی از نیروهای کاری مرتبط با خدمات گردشگری فرصت شغلی بوجود میآورند. برخی اوقات فراغت مولد فعالیت غیر اقتصادی است که در آن انسان مهارت یا توانایی به دست میآورد یا حتی در زمانهایی میتواند موجب انبساط خاطر او در لحظات زندگی شود.
فراغت غیرمولد
فراغت غیرمولد (unproductive leisure) شکلی از فراغت است که بدون دستاوردهای پرورشی و یا آموزشی سپری میشوند و چه بسا صرف رفتارهای نابهنجار شود. گذران بیهوده وقت، روی آوردن به رفتارهای نابهنجار مانند قمار، مصرف مواد مخدر، ولگردی در خیابانها، هرزگی، شب زنده داری بی هدف از جمله اشکال گذران اوقات فراغت غیرمولد به شمار میروند. برخی جامعه شناسان بروز اینگونه ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی را ناشی از فقدان مدیریت بر زمان فراغت و رواج گذران اوقات فراغت غیرمولد مینامند.
جفری دومازدیه (Joffre Dumazedier) متولد 30 دسامبر 1915 است و در یک خانواده متوسط در شمال فرانسه به دنیا آمد. او دانش آموخته دانشگاه سوربن است. وی در سال 1954، گروه مطالعات تفریحی و فرهنگ عامه را تأسیس کرد. در سال 1956 در آمستردام، وی با حدود بیست جامعه شناس آلمانی، آمریکایی، انگلیسی، برزیلی، هلندی، روسی و یوگسلاوی سابق، کمیته تحقیق در مورد اوقات فراغت، به عنوان مؤلفه ای از انجمن بین المللی جامعه شناسی را ایجاد کرد. او در 25 سپتامبر 2002 چشم از جهان بست و در حدود 87 سال زندگی خود خدمات بسیاری را در زمینه جامعه شناسی و اوقات فراغت به جهان ارائه کرد.
دومازدیه جامعه شناس فرانسوی برای فراغت به معنای امروزی پنج شرط در نظر میگیرد:
ادامه مطلببازی هسته مرکزی دو مفهوم اوقات فراغت و تفریح است. بازی به فعالیتهایی گفته میشود که با شرکت آزادانه در آنها، احساس رضایت و خشنودی به وجود میآید. بازی ما را از دنیای خود جدا میکند و هر گونه تجربه بد، ناکامی و حس بد در لحظه بازی فراموش میشود.
بازی در بین گروههای جوان بسیاری از حیوانات هم دیده میشود. به عنوان مثال شامپانزهها بیشتر وقت خود را به بازی میگذرانند.
در واقع بازی یک فعالیت جهان شمول و همگانی در میان نسلهای جوان جوامع انسانی است و هیچ گونه محدودیتی به لحاظ جنسیت، نژاد و مذهب و . در این زمینه وجود ندارد. اشکال بازی کودکان نوعا در میان جوامع گوناگون بشری یکسان است. کودکان بازی را با بدن خود شروع میکنند و سپس به بازی با اشیاء پیرامون خود میپردازند. بازیهای آنها پس از مدتی تکراری میشود پس دیگران را وارد بازی خود میکنند و در نهایت به بازیهایی که قاعده و قانون دارند روی میآورند.
برخی پژوهشها نشان دادهاند بازی یکسری بنیانهای فیزیولوژیک دارد. برخی محققان معتقدند میل به بازی در نتیجه برخی فرآیندهای شیمیایی در بدن ایجاد میشود. به نظر این افراد، کدهای هورمونی یا ژنتیک چنین میلی را ایجاد میکند. به عنوان مثال دیده شده است زمانی که بخش مشخصی از مغز حیوانات از بین میرود برخی رفتارها مانند میل به بازی دیگر در آنها دیده نمیشود.
ویژگیهای بازی
ادامه مطلبهر فعالیتی در زندگی ما پیامدی دارد. اوقات فراغت و فعالیتهای فراغتی هم از این قاعده مستثنی نیست و پیامدهایی در زندگی ما دارد. محققین و متخصصان همیشه به این موضوع اشاره داشتهاند که اوقات فراغت مانند شمشیر دولبه است که در صورت استفاده مناسب از آن تأثیرات مثبتی در زندگی فرد خواهد داشت. در این بخش به بررسی رابطه بین شرکت در فعالیتهای فراغتی و کارکردهای مثبت آن در زندگی افراد میپردازیم.
۱- کارکردهای جسمانی اوقات فراغت
از نخستین فواید شرکت در فعالیت های فراغتی، دستیابی به سلامت جسمانی است. استراحت و تجدید قوا که در اوقات فراغت به وجود میآید برای حفظ سلامت و کارایی بدن امری ضروری است.
انسان وقتی به شکل مستمر با محرک واحدی سر و کار داشته باشد؛ به لحاظ روانی از آن خسته و خواستار تغییر آن می شود. استفاده از اوقات فراغت کمک میکند تا فرد هم قوای جسمانی خود را تجدید کند و هم ضریب موفقیت و کارآمدی خود را در فعالیتهای دیگرش افزایش دهد. هنگامی که فرد از انجام کارهای روزانه و تکراری خسته میشود؛ بهترین کار، برنامه ریزی برای اوقات فراغت است. به این ترتیب قوای جسمانی خود را در این زمان بازسازی میکند و ضریب موفقیت و کارآمدی وی نیز در فعالیتهای آتی افزایش پیدا میکند.
ادامه مطلبدر این وبلاگ سعی کردهام نظرات صاحبنظران مختلف در مورد فراغت را هر از گاهی بیاورم تا خوانندگان مطالب با دیدگاههای مختلف در مورد فراغت آشنا شوند. چند روز پیش که در مورد صاحبنظر بعدی فکر میکردم، نامی به ذهنم رسید و در دل به خودم گفتم چه کسی بهتر از ارسطو. دیگر شک نکردم و تصمیم گرفتم فراغت را از دیدگاه یک فیلسوف بزرگ مرور کنیم.
از دیدگاه ارسطو، فراغت «زمانی اضافی»، «زمانی برای خود» یا «زمانی برای آرامش» میباشد. وی در کتاب نیکوماخوس در مبحث لذت و نیکبختی میگوید: نیکبختی مستم فراغت است.
ما کار میکنیم برای اینکه اوقات فراغت داشته باشیم و جنگ میکنیم برای اینکه بتوانیم در حال صلح زندگی کنیم.
فضایل عملی با امور ی یا نظامی ارتباط دارند، ولی به حکم تجربه، فعالیت در این حوزهها با فراغت سازگار نیست. ارسطو ضمن بیان اینکه مردم، کسی را که همه اوقاتش را به تفریح و مزاح میگذراند، لگام گسیخته میخوانند و چنین افرادی را «ضعیف النفس» میداند. در استدلال خود بیان میکند تفریح و مزاح وسیلهای برای استراحت از کار است و دل بسته تفریح در استفاده از این ابزار به افراط میگراید.
وی همچنین در کتاب نیکوماخوس درباره دوستی بر این باور است که حضور دوستان به هنگام نیکبختی سبب میشود که وقت را با خوشی و شادمانی بگذرانیم و از آگاهی بر اینکه آنان از نیکبختی ما شادمان هستند لذت ببریم. زمانی که ما افرادی میبینیم که از موفقیت ما خوشحال میشوند حس خوبی به ما دست میدهد.
البته این موضوع نباید هدف فعالیت شود. هدف یک فعالیت
ادامه مطلبدر مورد انواع اوقات فراغت در پستهای قبلی صحبت کردهایم و دسته بندیهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد مثل فراغت خلاق یا غیرخلاق، فراغت مدرن یا سنتی، فراغت جدی یا غیرجدی، فراغت سالم و غیر سالم و غیره را ارائه دادهایم. برخی دستهبندیها به سادگی ارائه فراغت در دو دسته فراغت درون و برون خانگی است که فعالیتهایی نظیر تلویزیون دیدن درون خانگی قاعدتا محسوب میشود و سینما رفتن نظیر فعالیت برون خانگی است. اما برخی از محققان فراتر رفتهاند و سطوحی از اوقات فراغت را ارائه کردهاند و به هر کدام هم ارزشی دادهاند.
به عنوان مثال جورج تورکیلدسن با استناد به تحقیقات و دیدگاههای محققان دیگر اوقات فراغت را در چهار سطح معرفی کرده است: فراغت منفعل، فراغت هیجانی یا تهییج کننده، فراغت فعال و فراغت خلاق.
سازمان ملی جوانان سابق نیز سطوح جالبی در مورد اوقات فراغت ارائه داده است که بررسی آن خالی از لطف نیست و میتواند در درک سطوح فراغت بسیار کمک کننده باشد.
فراغت بدون برنامه
در این نوع فراغت، انسان هیچ برنامهای و طرحی برای گذراندن اوقات فراغت خود ندارد. از این رو این سطح با مشکلاتی شخص را مواجه میکند. در سطح پایین منجر به تنبلی و بی برنامگی میشود و در سطح بالا منجر به بزهکاری و انحرافات مختلف اخلاقی میشود. به عنوان مثال فراغت بدون برنامهای مانند سر کوچه ایستادن میتواند منجر به هرزگی و اقدامات غیراخلاقی شود. این اوقات فراغت را میتوان خلأ فراغت یا فراغت بیمارگونه هم نامید که با اتلاف وقت، بیهودگی و بیمعنایی در ارتباط است و بر اثر آن مشکلات زیادی گریبانگیر فرد و جامعه میشود.
فراغت منفعل
در این نوع فراغت، فرد بدون انجام واکنش، در معرض عمل یک محرک دیگر است. به طوری که
ادامه مطلببه راستی چرا باید اوقات فراغت مطالعه و بررسی شود؟
به این خاطر که فراغت برای مردم مهم است. فراغت مهم است چرا که ما به مقداری از آزادی نیازمندیم تا بتوانیم خود را درک کنیم و برای خودمان باشیم. فراغت مهم است چرا که ما به تحول و حفظ روابط با دیگران بر پایهای فراتر از اجبار نیاز داریم. از آنجا که ما برنامههای خود را تنظیم و کنترل میکنیم، اولویتهای خود را توسعه و رشد میدهیم و تا حد امکان در جستجوی ساختن یک زندگی کامل و غنی برای خودمانیم. این فراغت است که علاقههای شخصی را مشخص میکند و بسیاری از محدودیتهای جامعه را مشخص میکند.
بی حوصلگی (Boredom) در اوقات فراغت میتواند ناشی از شرایط گوناگونی باشد. وقتی انسان وقت آزاد زیادی داشته باشد و کارهای کمی برای انجام دادن داشته باشد، احتمال دچار شدن به بیحوصلگی افزایش مییابد. در حالت دیگر زمانی که مهارتهای شما بیشتر از چالشی باشد که فعالیت فراغتی دارد باز هم میتواند منجر به بیحوصلگی شود. چیزی که چیکزنت میهالی آن را در سال 1975 مطرح کرده است.
به عنوان مثال تصور کنید فرد با مهارتی در یک رشته ورزشی هستید زمانی که دوست و حریف شما دارای مهارت پایینی باشد شما از بازی کردن با او خسته میشوید و حوصلتان سر میرود. هیچ جذابیتی این مسابقه برای شما نخواهد داشت. بد بازی کردن او روی شما هم حتی تأثیر میگذارد و شما هم بد بازی میکنید و از شکل بازی خودتان هم بدتان میآِید. نه تنها در ورزش این اتفاق میافتد بلکه در فعالیتهای دیگر هم این موضوع وجود دارد، مثلا تصور کنید در زمینه فیلم و سینما دارای اطلاعات بسیاری هستید و با دوستان دانشگاهیتان جمع میشوید تا فیلمی را نقد کنید. آنجا متوجه میشوید که دوستانتان اطلاعات زیادی از فیلم و فیلمسازی و . ندارند. حرفهای شما را آنها به سختی متوجه میشوند و باید برای هر حرفتان کلی توضیح دهید. خب قاعدتا حوصلتان در آن جمع سر میرود و بعد از مدتی از بحث خارج میشوید و خودتان را با گوشی موبایل یا چیز دیگری سرگرم میکنید.
وقتی ما احساس کنیم شرایط موجود رضایتبخش نیست و بی ارزش، یکنواخت و استیصالآور است، دچار بیحوصلگی میشویم یا در زمان دیگری که وقت آزاد زیادی داریم اما مهارت خاصی در فعالیتهای فراغتی نداریم یا بلد نیستیم و نمیدانیم چه مهارتهای فراغتی داریم و چه فعالیتهای فراغتی حال ما را خوب میکند، باز هم دچار بیحوصلگی میشویم. تحقیقات نشان میدهد افرادی که فاقد آگاهی، نگرش و مهارت لازم برای شرکت در فعالیت فراغتی هستند بیشتر دچار بیحوصلگی میشوند.
دختری در روستای کوچکی زندگی میکند. در اطراف او افراد همسن کمی وجود دارد و این همسنین هم پسر هستند. این موضوع باعث میشود که دختر در تابستان وقت زیادی روی دستش بماند چرا که کسی نیست که به همراه او کار جالب و سرگرم کنندهای برای پر کردن اوقات فراغتش انجام دهد. وسایل و امکانات تفریحی اندکی در روستا وجود دارد و این وسایل و امکانات، برای دختر یکنواخت شده است و هیچ جذابیتی برای او ندارد. این دختر پس از مدتی از خانه هم بیرون نمیرود چرا که شرایط رضایتبخشی انتظارش را نمیکشند. غالبا سعی میکند در خانه با فعالیتهایی خود را مشغول کند که از نظرش بیارزش و یکنواخت هستند و باعث ناکامی و بیحوصلگی او میشوند. اینکه او بعد از مدتی دچار افسردگی شود چیز دور از ذهنی نیست.
داستان بالا، روایت زندگی خیلی از افراد است. افرادی که نمیدانند در چه فعالیت فراغتی باید شرکت کنند، چه مهارتهایی دارند، چه شخصیتی دارند. این افراد بعد از مدتی
ادامه مطلبنوشته زیر در باب اهمیت اوقات فراغت از کتاب کارلا هندرسون است. یکی متخصصین در زمینه اوقات فراغت که سالهاست در این زمینه فعال میباشد.
اگر مردم مکانی را برای بازی کردن نداشته باشند و سازمانهایی مانند دولت فضاهایی را برای تفریح و سرگرمی تعیین نکنند، دنیا محل دلتنگ کنندهای خواهد بود. اگر فرصتی برای فراغت و تفریح وجود نداشته باشد، جهان کاملا متفاوت خواهد بود.
زندگی چگونه خواهد بود اگر هیچکس اوقات فراغت یا وقت آزاد نداشته باشد؟ مردم در تمام طول روز مشغول کار کردن باشند، از زمانی که مادران از خواب بیدار میشوند و در هر ثانیه از زندگی خود مشغول تمیز کردن خانه و مراقبت از فرزندان باشند؟ کودکان باید به درس خواندن و انجام کارهای روزمره خود بپردازند، بدون اینکه بازی کنند، مردم هرگز خود را از کار بازنشسته نکنند، دانشجویان نتوانند به تماشای رویدادهای ورزشی مورد علاقه خود بپردازند یا اینکه به تماشای کنسرت بروند.
فناوری فقط برای کار و نه برای امور اجتماعی استفاده میشود و تولیدکنندگان تجهیزات آمادگی جسمانی کار نکنند و هیچ سینما و مجتمع ورزشی وجود نداشته باشد. اگر مردم وقت آزاد داشته باشند و هیچ مکان تفریحی یا فرصت تفریحی نباشد، زندگی نابود میشود. اگر پارک، تفریح، ورزش، هنر یا فرصتهایی در فضای باز وجود نمیداشت، مردم جایی را برای استراحت در خارج از خانههای خود و کودکان هیچ زمینی برای بازی نداشتند. مناطقی برای تفریح در دسترس نبود. هیچ فعالیت فوق برنامهای وجود نمیداشت، ورزش جوانان، تنیس، فوتبال و سایر تیم های لیگی هم وجود نداشت.
در این شرایط کودکان کجا شنا کردن را یاد میگرفتند؟ موسسه سالمندان وجود نمی داشت و خانوادهها در تعطیلات برای دیدن عجایب طبیعت به کجا میرفتند؟ نوازندگان هیچ جایی برای نواختن نداشتند، هنر ممکن بود در دسترس عموم نباشد و مردم بخاطر کمبود فضا برای ورزش کردن، چاق و تنبلتر میشدند. بدون فراغت و تفریح، دنیای ما یک مکان کاملاً متفاوت بود.
فراغت و تفریح میتوانند به عنوان یک حق، امتیاز و تجربه سالم در نظر گرفته شوند که باید وجود داشته باشند. بدون داشتن فرصتهای فراغتی و تفریحی، کیفیت زندگی تا حد زیادی کاهش خواهد یافت. کیفیت زندگی به عنوان میزان لذت بردن فرد از مسئولیتهای مهم زندگی است. این مسئولیتها تعامل بین فرد و محیط را نشان میدهد. لذت بردن با احساس رضایت از زندگی و دسترسی به چیزهای مورد علاقه به وجود میآید که فراغت و تفریح جزئی از این ابزارهای لذتبخش برای بالا بردن کیفیت زندگی هستند.
کیفیت زندگی به میزانی که یک فرد از قابلیتهای مهم زندگی لذت میبرد، گفته میشود و منعکسکننده تعامل بین عوامل فردی و محیطی است. در حال حاضر بیش از یک تعریف از کیفیت زندگی در متون علمی وجود دارد ولی به طور کلی به وسیله حیطههایی که در برگیرنده کیفیت زندگی است این موضوع معرفی میشود؛ حیطههایی مانند سلامت روحی، اعتماد به نفس، شادمانی، سلامت جسمی و رضایت از زندگی و غیره.
کیفیت زندگی به مقدار زیادی از ارزشها تاثیر میپذیرد و در واقع کیفیت زندگی طبق ارزشهای فردی و اجتماعی و ملی است. این موضوع ذهنی و درونی و متصور است و در نتیجه به تصورات و ادراک فرد از واقعیتهای زندگی بستگی دارد. هر فرد خصوصیات و شرایط خاص خودش را دارد و ادراکش در مورد خوب یا ضعیف بودن کیفیت زندگی مختص خودش است. بدین ترتیب یک عامل ویژه مانند بازگشت به کار میتواند به معنای ارتقای کیفیت زندگی برای یک فرد خاص محسوب شود، در حالی که همین عامل برای فرد دیگر میتواند به معنای بدتر شدن وضعیت و کیفیت زندگی باشد. میزان مطلوب کار کردن و لذت بردن از آن در یک کشور میتواند 6 ساعت باشد و در کشور دیگر میتواند 12 ساعت باشد. انجام دادن بازی رایانهای برای یک فرد موجب لذت و ارتقای کیفیت زندگی میشود و برای فرد دیگر احساس وقت تلف کردن را به وجود میآورد.
به هر حال یکی از کلمات رایج در تشریح ارزش فراغت، کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی به عنوان لذت بردن فرد از زندگی است. لذت بردن شامل احساس رضایتمندی و دسترسی به چیزهایی است که برای فرد مهم است. یکی از موضوعات مهم در کیفیت زندگی توازن کار و زندگی است. به همان میزانی که کار میکنید باید بتوانید از زندگی لذت ببرید. یعنی تعادلی بین کار کردن و فعالیتهای فراغتی باید وجود داشته باشد. به طور کلی در کیفیت زندگی سه حیطه وجود دارد: بودن، تعلق داشتن، شدن.
بودن (Being)
ادامه مطلبتاکنون یک موش را که هر روز در چرخ گردان در حال دویدن است یا یک فرد تنبل که تمام مدت در دنیا سرگردان است را دیدهاید؟ خیلی افراد مانند آن موش هستند. هر روز عجله دارند تا به جایی برسند بدون اینکه بدانند مقصد کجاست. هر روز تا جایی که بتوانند کار میکنند بدون اینکه بدانند چرا کار میکنند. ارسطو چهار قرن پیش از میلاد بیان کرد ما جنگ میکنیم تا صلح داشته باشیم و کار میکنیم تا فراغت داشته باشیم.
چرایی و اساس روانشناختی که ما یک فعالیت فراغتی را بیش از دیگران انتخاب میکنیم باید بشناسیم تا بتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم. مردم در حال تبدیل شدن به اجتماعی جدا و فردگرایانه حتی در تفریح خود هستند. برداشت مردم این است که آنها به اندازه کافی فراغت ندارند و شاید دلیل آن نداشتن مهارت در استفاده از وقت آزاد است. آموزش اوقات فراغت میتواند راهی برای کمک به زندگی بهتر برای همه باشد. سازمان جهانی اوقات فراغت آموزش فراغت را این چنین بیان میکند:
ارائه آموزشهای ضروری به افراد، خانوادهها و جامعه تا به کیفیت زندگی مناسب و سلامتی خوب با بهره گیری از اوقات فراغت برسند و جنبههای جسمانی، عاطفی، روحی، فکری و اجتماعی خود را توسعه دهند. علاوه بر این آموزش فراغت ممکن است به طور بالقوه برای کمک به کاهش مشکلات اجتماعی باشد. شاید اگر افراد آگاه بودند و به گزینههای فراغت جذاب و جالب دسترسی داشتند ممکن بود آنها سیگار نکشند، مشروب مصرف نکنند یا سطح جرم و جنایت کاهش پیدا میکرد.
زندگی جالب خواهد بود اگر مردم برای فراغت مفهوم داشته باشند و فراغت در جامعه در دسترس باشد. دنیای بدون فراغت و تفریح محلی غمانگیز است. به قول کارلا هندرسون فراغت دنیا را به چرخش در میآورد. بدون فراغت، تفریح و راحتی ممکن است مردم حتی تمایلی به کسب پول هم نداشته باشند. در واقع ما پول در میآوریم تا بتوانیم لحظات خوبی را در فراغت تجربه کنیم. راحتی بیشتری در زندگی داشته باشیم. زمانی که راحتی و فراغت وجود نداشته باشد پول بیشتر زیاد جذاب به نظر نمیرسد.
ما باید چند نکته را بدانیم اول
ادامه مطلبدر این وبلاگ و در مکانهای مختلفی که برای بحث فراغت حضور داشتهام به کرات به این موضوع پرداختهام که برای اوقات فراغت تعریف ثابتی وجود ندارد و به تعداد پژوهشگران و اساتید این حوزه، تعریف برای اوقات فراغت وجود دارد. بدین منظور هر از مدتی نظر اندیشمندان مختلفی را درباره فراغت در اینجا بیان کردهام. حال نظر چند تن دیگر را برای آشنایی بیشتر با نظرات صاحبنظران این حوزه در اینجا میآورم.
استانلی پارکر (Stanley Parker)
پارکر به سه طریق اوقات فراغت را تعریف کرده است:
1- اگر بیست و چهار ساعت شبانه روز را در نظر بگیریم و آنگاه از میان آن زمان غیرفراغت را استخراج کنیم که شامل مواردی مانند کار، خواب، خوردن، برآورده ساختن نیازهای فیزیولوژیکی و مانند آنها خواهد بود. این شیوه یا تعریف را میتوان باقی مانده (Residual) نامید که نمونه مشخص آن در فرهنگ جامعه شناسی چنین آمده است: اوقات فراغت یعنی اختصاص وقت به کار، خواب و سایر ضروریات که آنها را از ۲۴ ساعت کم میکنیم و بدین ترتیب به وقت اضافه میرسیم که این تعریف در حال حاضر برای اوقات فراغت مناسب نیست و بیشتر برای زمان آزاد مناسب است.
۲- اوقات فراغت بخشی از زمان نیست بلکه کیفیتی از کار است یا کیفیتی مشخص است که در یک عمل مشهود است، براساس همین برداشت، برخی از جامعه شناسان نیز بر کیفیت آزادی موجود در اوقات فراغت تأکید میکنند، به عنوان نمونه، تورین صاحب نظر برجسته، اوقات فراغت را در آزادی از قوانین و هنجارهای جامعه تلقی میکند.
3- فراغت زمانی است که هر فرد از کار با سایر وظایف آزاد است و ممکن است برای منظورهای مختلفی مثل استراحت و سرگرمی، دستاوردهای اجتماعی یا رشد شخصی مورد استفاده قرار دهد. این تعریف از نظر شخصی از سایر تعریفهای جناب پارکر برای اوقات فراغت مناسبتر است.
پارکر به صورت کلی مدعی است
ادامه مطلبکار باعث کسب درآمد، معاشرت با همکاران و دوستان میشود و فراغت باعث احساس رضایت و کیفیت زندگی بهتر میشود. اما آیا بین این دو مقوله کار و فراغت ارتباطی وجود دارد و چگونه کار کردن تحت تأثیر اوقات فراغت قرار میگیرد یا بالعکس چگونه فراغت تحت تاثیر کار قرار میگیرد. محققان با دو تئوری به بیان رابطه بین کار و فراغت میپردازند.
1- تئوری سرایت (spillover)
طبق نظریه سرایت مردم در فعالیتهای فراغتی مشابه کار خود شرکت میکنند و به این ترتیب فعالیتهای کاریشان به فعالیتهای تفریحی نزدیکتر است. به عنوان مثال افرادی که به کار با کامپیوتر مسلط هستند مانند یک برنامهنویس کامپیوتر احتمالا وقت آزاد خود را به کارهای رایانهای اختصاص میدهند. در اوقات غیرکاری خود برای تفریح خود چیزی را هک میکنند، چیز سرگرم کنندهای را در کامپیوتر طراحی میکنند یا وقت خود را به بازیهای رایانهای اختصاص میدهند. بسیاری از فوتبالیستها نیز در فراغت خود به بازیهای فوتبال رایانهای مانند فیفا میپردازند یا به ورزش دیگری مثل گلف علاقه دارند.
2-تئوری جبران (compensation)
تئوری جبران بیانکننده این است که مردم در فعالیتهای تفریحی شرکت میکنند که مشابهتی با شغل و کارشان ندارد، فعالیتهایی که به افراد کمک میکند تا نیازهایی را برآورده کنند که از طریق کارشان برآورده نمیشود. به عنوان مثال فردی که کار پرخطری دارد مانند یک بوکسور احتمالا به فعالیتهایی که خطرناک نیستند مانند ماهیگیری میپردازد. افرادی که کار پرچالشی دارند دوست دارند در فراغت خود فعالیتهای آرامشبخشی داشته باشند آرامشی که در کار خود هیچ وقت تجربه نمیکنند. برعکس این موضوع هم وجود دارد و افرادی که در کارها و مشاغل یکنواخت و بیچالشی حضور دارند در فراغت خود دوست دارند به فعالیتهای پرچالشی بپردازند و هیجان خود را تخلیه کنند.
هر کدام از ما در دوران زندگی خود با زمانهای فراغت بسیار و متنوعی روبهرو میشویم. زمانهایی که هر کدام دارای شرایط و ویژگیهای خاص خود هستند. در مطلبی با نام فراغت براساس زمان برخی از این زمانها توضیح داده شد. اما در این پست به صورت متفاوتی به این موضوع خواهیم پرداخت. ما زمانهای فراغتی خود را میتوانیم به دو دسته تقسیم کنیم: زمانهای دورهای و زمانهای خطی.
زمانهای دورهای یا تکراری (cyclical time)
زمانهای فراغت دورهای معمولا در دوره زمانی خاصی تکرار میشود مانند فصول مختلف سال که در زندگی ما بارها تکرار میشود. ما میتوانیم برای این زمانها برنامهریزی کنیم و برای این زمانها برنامهریزی از دور بسیار مرسوم است یعنی از فاصله زمانی زیاد قادر به برنامهریزی هستیم چرا که از زمان روی دادن فراغت مطلع هستیم. به عنوان مثال عید نوروز را تصور کنید، بسیاری از خانوادهها هر سال در نوروز برنامه سفری خاص خود را دارند و در روز آخر سفر و در حال بازگشت به شهر خود برای سفر سال بعد برنامهریزی میکنند.
ثابت بودن این ایام در سال یا بازه زمانی خاص باعث میشود که بتوان راجع به آن برنامهریزی کرد. جشنوارههای بومی محلی خاص، جشنهای تقویمی خاص از جمله این زمانها هستند. از ویژگیهای دیگر این زمان فراغت میتوان به همبستگی فراغتی اشاره کرد یعنی اینکه در این زمان افراد بسیاری تصمیم به فراغت میگیرند. همان عید نوروز را در نظر بگیرید. چند درصد خانوادهها و افراد هیچ برنامهای برای عید نوروز خود ندارند. اکثر خانوادهها در روز سیزدهبهدر تصمیم به بیرون رفتن میگیرند.
ویژگی دیگر همبستگی شادی در میان افراد است یعنی اینکه در روز سیزدهبهدر حال اکثر افراد خوب است یا جشنواره بومی محلی خاصی را تصور کنید که اکثر افراد بخاطر این روز و برنامههای آن خوشحال هستند.
زمان خطی (linear time)
ادامه مطلبخیلی از دوستان میپرسند چه تفریحی برای سازمان ما مناسب است؟ راستش را بخواهید خیلی جواب کلی به این موضوع وجود ندارد. بستگی به خیلی چیزها دارد. بستگی به روحیه و اخلاق کارکنان شما دارد، بستگی به جنسیت غالب سازمان شما دارد، بستگی به نوع کار شما و محیط و فضای کاری شما دارد. به همین دلیل این موضوع نیازمند بررسی و سپس انتخاب تفریح و فراغت مناسب برای یک سازمان است. گاهی یک فوتبال دستی ساده میتواند جوابگوی تفریح سازمان شما باشد اما برخی اوقات به یک برنامه تفریحی بهتر نیاز دارید.
اگر بخواهیم جواب کلی به این موضوع بدهیم باید بگویم بازیها و تفریحاتی انجام دهید که حال خوب کن و حس خوب ده باشد. بگذارید با یک مثال شروع کنم مافیا بازی پرهیجانی است اما شک و حس بد راجع به حرف همکاران میدهد، باید در این بازی دروغ گفت و پیروز شد. هر چند که این بازی پرهیجان و جذاب به نظر میآید اما حس خوبی در پایان بازی در مورد همکاران وجود ندارد. تفریح رقابتی میتواند باشد اما رقابت سالم یعنی رقابتی که بازنده حس خیلی بدی در انتها نداشته باشد.
موضوع بعدی این است که تفریح چه بهتر که تیمی باشد و روحیه کار تیمی را افزایش دهد. تفریح میتواند ارتباطات بین کارکنان را شکل دهد، صمیمیت بین کارکنان را افزایش دهد و باعث شود که بسیاری از ارتباطات که وجود نداشته آغاز شود و بسیاری ارتباطات دیگر را هم تسهیل کند.
تفریح چه بهتر که شاد و تحرک بخش باشد. فعالیتی که علاوه بر هیجان، شادی و خنده را در سازمان به وجود آورد و خاطرات شیرینی به وجود آورد قابل مقایسه با فعالیت صرفا مهیج نیست. در زندگی صنعتی امروز تحرک از نیازهایی است که تحت الشعاع قرار گرفته است. داشتن فعالیت و تحرک خود باعث بسیاری از پیامدهای مثبت مانند بهتر فکر کردن، روحیه بهتر و . میشود.
تفریح خودبه خود میتواند بسیاری از مشکلات و تعت بین فردی را از بین ببرد. بسیاری از سازمانها یک برنامه تفریحی بدون هدف خاصی یرای کارکنان خود طراحی میکنند. در پایان تفریح اما مشاهده میکنند که مشکلات و ناراحتیهای بین کارکنان بدون اقدامی از بین میرود. این برنامهها منجر به شکل گرفتن دوستیهایی میشود که هیچ برنامهریزی برای آنها صورت نگرفته است اما به صورت خودجوش اتفاق افتاده است.
شرایط بد زندگی و رخدادهای منفی در زندگی هیچکس قابل حذف نمیباشد. هر کسی به میزان خاصی در زندگی خود احساسات منفی خاصی را تجربه میکند. در شرایط بد زندگی و برای عبور از آن یک فرد باید بتواند دوام بیاورد و شرایط را تحمل کند. ما در هیج جای سیستم آموزشی یاد نمیگیریم که چگونه با بحرانهای زندگی روبه رو شویم. به همین دلیل در مشکلات زندگی دچار فروپاشی میشویم و از مسائل و مشکلات زندگی هم بحران میسازیم. احساسات منفی را نمیتوان از بین برد و اشتباه است که بخواهیم آن را سرکوب کنیم. هر احساسی در جای خود ارزش و اهمیت دارد. این احساسات منفی است که باعث میشود قدر احساسات مثبت را بدانیم. همانطور که نیاز به گرسنگی باعث وجود داشتن لذت سیری میشود. اما ما نباید در احساسات منفی خود باقی بمانیم و خود را در احساسات منفی قفل کنیم.
ما باید بتوانیم احساسات منفی خود را مدیریت کنیم. معنای مدیریت این نیست که احساسات منفی را سرکوب کنیم یا آنها را نادیده بگیریم. همچنین به این معنی هم نیست که احساسات را رها کنیم تا روحیه و زندگی ما را نابود کند. مدیریت بیشتر به این معنی است که ما باید بپذیریم این احساسات وجود دارند اما سعی کنیم آسیب کمتری را از این احساسات دریافت کنیم.
برخی از اتفاقات در زندگی ما باعث استرس شدید میشود. برخی از این رخدادها میتواند منجر به بروز احساس ناتوانی و ترس در افراد شود. اینجا جایی است که اوقات فراغت میتواند وارد شود و تاثیرگذار باشد. هر فرد با استفاده از اوقات فراغت میتواند معنای جدیدی از زندگی برای خود دست و پا کند و تولد دوبارهای داشته باشد. به عبارت دیگر فراغت راهی است برای مقابله با رخدادهای منفی زندگی مانند از دست دادن دوست داشتنیهای زندگی.
فراغت یک منبع برای محافظت از احساسات و کنار آمدن با مشکلات است و چنین تجربهای ممکن است پایه و اساسی برای برگشت به زندگی و توسعه فردی پس از یک رویداد منفی زندگی باشد و میتواند درک کاملتری از زندگی برای فرد ایجاد کند. فعالیتهای فراغتی بر کنار آمدن با وقایع منفی زندگی و مشکلات، ایجاد خوش بینی در مورد آینده و کمک به بازسازی زندگی کمک میکند.
در اروپا
ادامه مطلبتغییرات اجتماعی و تکنولوژیکی سریع، رشد شهرنشینی و صنعت، پیدایش وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن و همگانی شدن فراغت از جمله عاملهای مهمی به شمار میآیند که در عصر حاضر، زندگی انسانها در جوامع مختلف را تحت تأثیر قرار داده است. در دوران جدید زندگی بشر، رشد شهرنشینی و مشکلات ناشی از آن به ویژه در شهرهای بزرگ مسائلی مانند تنهایی انسانها، کاهش صمیمیتها و برخوردهای عاطفی را به وجود آورده است. افزون بر این، یکنواختی کارهای صنعتی و اداری، افسردگی، فشارهای عصبی و فرسودگی انسانها توجه به اوقات فراغت را افزایش داده است.
برخلاف گذشته که فراغت موضوعی شخصی بود، در دنیای امروز با دستگاه ی جامعه ارتباط مستقیم دارد. از یک طرف، دولتها به شکلهای مختلف و با کمک وسایل ارتباط جمعی در زمان فراغت مردم نفوذ کرده و در پر کردن زمان فراغت افراد جامعه و سوق دادن آنها به سمت اهداف خاص نقش زیادی دارند. فراغت به نسبت گذشته دچار تغییراتی شده است که میتوان تغییرات فراغت به نسبت گذشته را در موارد زیر خلاصه کرد:
کاهش تحرک فیزیکی: برخلاف گذشته که فعالیتهای اوقات فراغت اغلب با با تحرک بدنی همراه بوده است، امروزه سهم تماشاگری و نظاره و فراغت همراه با انفعال حرکتی افزایش یافته است و علیرغم افزایش سهم اوقات فراغت از لحاظ زمانی، میزان تحرک جسمی را کاهش داده است. زندگی همراه با تکتولوژی افراد را تنبلتر کرده است. به جای فوتبال بازی کردن، افراد میتوانند بازی فوتبال آنلاین انجام دهند. با وسایلی مانند موبایل و تبلت میتوان ساعتها خود را سرگرم کرد و احتیاجی به بیرون رفتن از خانه نمیباشد.
رسانهای شدن: استفاده از رادیو، تلویزیون و سایر رسانهها و اتکای بیش از حد و تقریباً انحصاری به وسایل ارتباط جمعی در شکلهای گوناگون و متنوع آن موجب شده است ما بیشتر وقت خود را با رسانهها بگذرانیم. حضور در شبکههای اجتماعی و میل به دیده شدن در آن رو به فزونی است و افراد سعی میکنند در شبکههای اجتماعی باشند و در آنجا خود را به اشتراک بگذارند.
تجاری شدن اوقات فراغت: امروزه برخلاف گذشته که اوقات فراغت در چارچوب محیط خانه و میان خانواده صرف میشد، مؤسسات متعدد و گوناگونی کارکرد تنظیم اوقات فراغت را برعهده گرفتهاند. در حال حاضر نیازی به برنامهریزی و تفکر برای اوقات فراغت نیست و میتوانیم این کار را به موسسات اوقات فراغت واگذار کنیم تا بهترین برنامه تفریحی برای ما فراهم کنند.
عمومیت پیدا کردن اوقات فراغت: در گذشته اگر طبقات ممتاز عمدتاً امکان دسترسی به برخی جنبههای اوقات فراغت را داشتند، امروزه بهرهمندی از این اوقات و فرصتهای متناظر با آن بیش و کم به کل طبقات اجتماعی تعمیم و گسترش یافته است. امکانات فراغتی و تفریحی در دسترس همه قرار دارد. هر فردی میتواند به میزان سرمایه خود در تفریح مورد علاقه خود شرکت کند.
اختیاری شدن اوقات فراغت: صرف نظر از تأثیر افراطی تبلیغات، امروزه با تنوع و گستردگی که در امکانات و فرصتهای گذران اوقات فراغت در اختیار افراد قرار گرفته است، این اوقات از کنترل فعالیتهای اقتصادی و کاری رها شده و بـه سمت فعالیتهای دلبخواهی و آزاد معطوف شده است. ما امروزه در انتخاب اوقات فراغت خود دارای آزادی انتخاب و اختیار هستیم. ما انتخاب میکنیم فراغت خود را به چه شکل، با چه فعالیتهایی و با چه کسانی بگذرانیم.
درباره این سایت