مکس کاپلان (Max Kaplan) در کتاب فراغت خود نوشته است فراغت شامل فعالیتها و تجارب نسبتا خودجوشی است که در زمان آزاد فرد اتفاق میافتد و به لحاظ روانشناختی خاطرات خوبی را برای فرد تداعی میکند و دامنه وسیعی از مشارکتها را در بر میگیرد. همچنین موقعیتهایی را برای تفریح، رشد شخصیتی و کمک به دیگران مهیا میکند.
برایت بیل (Bright Bill) فراغت را زمان بیکاری با آزادی عمل معرفی میکند که فرد برای استراحت یا انجام آنچه که دلخواه اوست، آزاد باشد. فراغت زمانی است که احساس مسئولیت در آن به پایینترین سطح خود میرسد. بنابراین فراغت زمانی اتفاق میافتد که حداقل احساس اجبار وجود داشته باشد و آن را به دلخواه و انتخاب خود مورد استفاده قرار میدهیم.
واژه فراغت دارای معانی جنبی و ضمنی زیادی است و همین موضوع موجب تصور و ادراک متفاوت افراد شده و تضادهایی را به وجود میآورد. اگرچه تعاریف یکسان و منسجم از اوقات فراغت و جنبههای آن وجود ندارد اما تقریبا یک موافقت عمومی در مورد ماهیت و عملکرد اوقات فراغت وجود دارد. در نتیجه برای تعریف مختصر فراغت میتوان چنین بیان کرد: فراغت آن بخش از زمان فرد است که انسان مقید به انجام فعالیتهایی برای پاسخ به نیازهای زیستی و امرار معاش نیست و میتواند به شکل آزاد و اختیاری به فعالیتهای انتخاب کرده خود بپردازد.
فراغت را میتوان در سه رویکرد مختلف تعریف کرد:
1- فراغت به عنوان زمان
فراغت زمانی است که فعالیتی را که دوست داریم، انتخاب کنیم و انجام دهیم. چار برایت دو عنصر مشترک را به عنوان زمان با هم ادغام میکند و بیان میکند فراغت به عنوان زمان قابل محاسبه و کمیتپذیر است. با بررسی مدت زمان فعالیتهای فراغتی افراد میتوان آن را محاسبه کرد و با مقایسه آن با گروههای اجتماعی و افراد دیگر آن را کاملا کمیتپذیر کرد. پائول وایز (Paul Wise) در این باب فراغت را بخشی از وقت روزانه میداند که برای نیازهای ضروری به کار گرفته نمیشود.
2- فراغت به عنوان فعالیت
ادامه مطلب
درباره این سایت