تاکنون یک موش را که هر روز در چرخ گردان در حال دویدن است یا یک فرد تنبل که تمام مدت در دنیا سرگردان است را دیدهاید؟ خیلی افراد مانند آن موش هستند. هر روز عجله دارند تا به جایی برسند بدون اینکه بدانند مقصد کجاست. هر روز تا جایی که بتوانند کار میکنند بدون اینکه بدانند چرا کار میکنند. ارسطو چهار قرن پیش از میلاد بیان کرد ما جنگ میکنیم تا صلح داشته باشیم و کار میکنیم تا فراغت داشته باشیم.
چرایی و اساس روانشناختی که ما یک فعالیت فراغتی را بیش از دیگران انتخاب میکنیم باید بشناسیم تا بتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم. مردم در حال تبدیل شدن به اجتماعی جدا و فردگرایانه حتی در تفریح خود هستند. برداشت مردم این است که آنها به اندازه کافی فراغت ندارند و شاید دلیل آن نداشتن مهارت در استفاده از وقت آزاد است. آموزش اوقات فراغت میتواند راهی برای کمک به زندگی بهتر برای همه باشد. سازمان جهانی اوقات فراغت آموزش فراغت را این چنین بیان میکند:
ارائه آموزشهای ضروری به افراد، خانوادهها و جامعه تا به کیفیت زندگی مناسب و سلامتی خوب با بهره گیری از اوقات فراغت برسند و جنبههای جسمانی، عاطفی، روحی، فکری و اجتماعی خود را توسعه دهند. علاوه بر این آموزش فراغت ممکن است به طور بالقوه برای کمک به کاهش مشکلات اجتماعی باشد. شاید اگر افراد آگاه بودند و به گزینههای فراغت جذاب و جالب دسترسی داشتند ممکن بود آنها سیگار نکشند، مشروب مصرف نکنند یا سطح جرم و جنایت کاهش پیدا میکرد.
زندگی جالب خواهد بود اگر مردم برای فراغت مفهوم داشته باشند و فراغت در جامعه در دسترس باشد. دنیای بدون فراغت و تفریح محلی غمانگیز است. به قول کارلا هندرسون فراغت دنیا را به چرخش در میآورد. بدون فراغت، تفریح و راحتی ممکن است مردم حتی تمایلی به کسب پول هم نداشته باشند. در واقع ما پول در میآوریم تا بتوانیم لحظات خوبی را در فراغت تجربه کنیم. راحتی بیشتری در زندگی داشته باشیم. زمانی که راحتی و فراغت وجود نداشته باشد پول بیشتر زیاد جذاب به نظر نمیرسد.
ما باید چند نکته را بدانیم اول
ادامه مطلب
درباره این سایت